سه‌شنبه ۶ آذر ۱۴۰۳ |۲۴ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 26, 2024
کد خبر: 860067
۱۹ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۱:۳۷
تصاویر/ مراسم پرفیض دعای عرفه در حسینیه عاشقان ثارالله شهر بوشهر

حوزه/ اگر طبق اخبار عرض، متن دعای عرفه بر قرآن شریف هم عرضه شود، یقیناً با روح قرآن همخوانی دارد و هماهنگ است و مورد تأیید قرآن شریف می‌باشد. بنا براین ولو این که طبق متنی از معصوم (ع) در باره تأیید دعای عرفه در دست نباشد و ما نیافته باشیم که دعای عرفه تأیید سایر ائمه قرار گرفته ولی طبق قاعدة اخبار عرض، عقل برهانی و اصل «دلالته تغنی عن السند» این دعا هم به‌طور مستقیم و غیر مستقیم ان شاءالله مورد تأیید ائمه معصومین(ع) است و ضعف سندی آن موجب خدشه در دلالت آن نمی گردد.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، نهم ذی الحجه،‌ روز عرفه است که پرسش و پاسخی با موضوع «سند دعای روز عرفه» تقدیم نگاه شما می شود.

- سؤال

در رابطه با سند دعای عرفه -که پسران غالب اسدی راوی آن هستند- آیا روایت این دو کفایت از اعتبار آن می کند می‌کند؟ آیا امامان بعد از امام حسین ـ علیه السلام ـ این دعا را تأیید کرده‌اند؟ آیا خدشه‌ای در سند این دعا وارد نیست؟

- پاسخ

قبل از بیان پاسخ ، لازم است به سند آن اشاره ای داشته باشیم.

پسران غالب اسدی کیستند؟ آن چه در کتاب‌های رجالی آمده است، پسران غالب بن بشر اسدی که ابن اثیر او را از صحابه دانسته‌ است [1]، بشر و بشیر می‌باشند که دعای عرفه را از امام حسین‌ ـ علیه السلام ـ نقل کرده‌اند.

بشر بن غالب الاسدی الکوفی کیست؟ در کتاب‌های رجالی نام او آمده است. برخی در مورد او چیزی نگفته‌اند و عدّه‌ای او را مجهول دانسته‌اند. در تنقیح‌المقال آمده است که: شیخ ‌(ره) او را از اصحاب امام حسین ـ علیه السلام ـ و امام سجاد ـ علیه السلام ـ دانسته و به دنبال آن آورده: ظاهر این است که بشر بن غالب الاسدی الکوفی امامی است اما حال او مجهول است.[2] در اصول کافی هم از او روایت نقل شده است. برخی او را از اصحاب امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ و اصحاب امام حسین‌(ع) و امام سجاد(ع) دانسته است[3] و در مورد وثاقت یا عدم وثاقت او ساکت مانده است.

بشیر بن غالب الاسدی الکوفی کیست؟ در مورد شخصیت وی هم کتاب‌های رجالی به طور صریح و محکم سخن نگفته‌اند. در موسوعه رجالیه آمده است: بشیر مشترک است بین رجال حدیث؛ ولی هیچ کدام توثیق نشده‌اند. هم‌چنین آمده است: از او روایتی از امام حسین‌ ـ علیه السلام ـ گزارش شده است که در کتاب کافی روایت را نقل کرده است. او کسی است که دعای عرفه را از امام حسین‌ ـ علیه السلام ـ روایت کرده است.[4]

در جای دیگر آمده: بشیر بن غالب الاسدی الکوفی مجهولٌ.[5] عده‌ای از رجالیون در مورد وثاقت یا عدم وثاقت او سکوت کرده‌اند و یا نام او را ذکر نکرده‌اند.

اما دلالت‌شناسی: علّامه محمد تقی جعفری در مقدمه‌ی تفسیر دعای بلند عرفه آورده است: مرحوم محدث قمی در مفاتیح آورده است: بشر و بشیر فرزندان غالب اسدی نقل کرده‌اند که: در آخرین ساعات روز عرفه در عرفات در خدمت امام حسین ـ علیه السلام ـ بودیم که آن حضرت با جمعی از خاندان و فرزندان و شیعیان از چادر بیرون آمدند و با نهایت خضوع و خشوع در طرف چپ کوه (جبل الرحمة) ایستاد و روی مبارک را به طرف کعبه گردانیده و دست را مقابل رو برداشتند و این دعای بلند عرفه را خواندند. اگر چه بعضی از محدثین بزرگوار، یقین به سنداین نیایش ندارند، ولی طبق اصل معروف: «دلالته تغنی عن السند» در این جا جاری است.

گاهی مفهوم و دلالت و محتوای حدیث به قدری با عظمت و مطابق اصول است که از سند بی‌نیاز و احتیاجی به آن وجود ندارد. بدیهی است که نظیر مضامین این نیایش در عالی‌ترین درجه‌ی حکمت و عرفان اسلامی را جز انبیای عظام و ائمه معصومین(ع) نمی‌توانند بیان نمایند.[6] بیشتر دعاهای موجود، از باب بی‌نظیر بودن در مضامین و معنا مورد وثوق قرار می‌گیرند.

استاد جوادی آملی در درس خارج فقه، منشور و بخشنامه‌ای را که از امام صادق روایت شده، نقل کرده‌ که دستورالعمل بلند اخلاقی را برای کارگزاران نظام اسلامی بیان می‌کند که بسیار جالب توجه و از مضامین و معنای بلندی برخوردار است.[7] ولی از نظر سند، حدیث مرسله است. استاد فرمود: اشکالی ندارد که از مضامین و معنای بلند آن در عرصه‌های اجتماعی و اخلاقی استفاده ببریم[8] و طبق اصل «دلالته تغنی عن السند» (محتوای بلند حدیث ما را از بررسی سند بی نیاز می کند) از آن بهره ببریم.

احادیث شریف نبوی(ص)، نهج البلاغه شریف، صحیفه سجادیه و بسیاری از دعاها چنین سرنوشتی دارند و طبق این اصل «دلالت» مورد پذیرش قرار می‌گیرند. بلی در مسائل فقهی و بیان حکم شرعی اثبات سند و سندشناسی بسیار مهم است. تازه در مسائل فقهی هم گاهی روایات مرسله و غیر معتبر مؤید روایات دیگر قرار می‌گیرند و از این حیث مورد استناد و استفاده قرار می‌گیرد. مبناها هم در این راستا مؤثر می‌باشد و نسبت به هم فرق می‌کنند.

آنچه در پایان قابل بیان است این است که درست است که برخی از محدثین بزرگوار و رجالیون یقین بر سند این نیایش ندارند و بر راوی آن اشکال می‌کنند ولی دلالت آن‌طوری است که بوی عصمت می‌دهد و یک مضمون و دلالت بی‌نظیر این گونه، آن هم در قالب نیایش جز در توان معصوم‌(ع) و انبیاء عظام نمی باشد و وقتی دلالت یک متنی این‌قدر محکم و قوی و بلند باشد هم مورد تأیید سایر معصومین(ع) قرار می‌گیرد و هم عقل برهانی آن را به معصوم ـ علیه السلام ـ مستند می‌کند و به معصوم(ع) نسبت می‌دهد.

اگر طبق اخبار عرض،[9] متن دعای عرفه بر قرآن شریف هم عرضه شود، یقیناً با روح قرآن همخوانی دارد و هماهنگ است و مورد تأیید قرآن شریف می‌باشد. بنا براین ولو این که طبق متنی از معصوم (ع) در باره تأیید دعای عرفه در دست نباشد و ما نیافته باشیم که دعای عرفه تأیید سایر ائمه قرار گرفته ولی طبق قاعدة اخبار عرض، عقل برهانی و اصل «دلالته تغنی عن السند» این دعا هم به‌طور مستقیم و غیر مستقیم ان شاءالله مورد تأیید ائمه معصومین(ع) است و ضعف سندی آن موجب خدشه در دلالت آن نمی گردد و می توان از مضامین آن بهره های بزرگ برد.

گذشته از همه انتساب این دعا به امام حسین ـ علیه السلام ـ دارای شهرت هم هست. ممکن هم است سند یک حدیث یا متن در دست باشد ولی متن آن اضطراب داشته و با روح قرآن سازگار نباشد و مردود شمرده شود. لیکن مضامین دعای عرفه با روح قرآن و روایات ناسازگار به نظر نمی رسد.

----------------------

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

1ـ به اهل فن رجوع شود (همانند آیت الله زنجانی)

2ـ رجوع به کتاب‌های رجالی هم کارگشا و راهگشا است.

-----------------------

پی نوشت ها:

[1] . مامقانی، تنقیح المقال فی علم‌الرجال، بی‌جا، بی‌تا، ج2، ص365

[2] . همان، ج1، ص174

[3] . خویی، سیّد ابوالقاسم، معجم الرجال الحدیث، بیروت، الطبعة الثالثة، 1403ق، ج3، ص320

[4] . ترابی، علی‌اکبر، الموسوعة الرجالیه المیسرة، قم، مؤسسة الامام الصادق(ع)، الطبعة الثالثة، 1424ق، ص62

[5] . جواهری، محمد، المفید من معجم الرجال الحدیث، قم، محلاتی، الطبعة الاولی، 1417ق، ص86ـ88

[6] . جعفری، محمد تقی، نیایش امام حسین(ع) صحرای عرفات، تهران، مؤسسه نشر آثار علّامه، چاپ چهارم، 1382ش، ص29

[7] . حر عاملی، وسایل الشیعه، ج12، باب 49 و ج1، ص150ـ155

[8] . جوادی آملی، عبدالله، خارج فقه ـ مکاسب محرمه، تاریخ 10/8/1380

[9] . وسائل الشیعه، جوان‌ 18، باب 9، از ابواب صفات قاضی، ص 89

منبع: اندیشه قم

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha